به گزارش خزرآنلاین،
آمارها و گزارشهای دادگاههای خانواده نشان میدهد که در دهه گذشته
رفتارهای پر خطر جنسی در جامعه بسیار افزایش یافته است که در واقع ما به
نوعی با یک مسئله اجتماعی مواجه هستیم.
خیانت،
منفورترین رفتار در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمههای غیرقابل
جبران به کسی که مورد خیانت قرار گرفته میشود، بلکه اعتماد و اطمینان او
را نسبت به افراد دیگر از جمله همسر آینده از بین خواهد برد.
بهطور معمول نارضایتی از مسائل گوناگون در یک رابطه باعث خیانت میشود؛
یک ارتباط دو سویه زناشویی موقعی در شکل خیانت آمیز قرار میگیرد که به
ارتباط مثلثی تبدیل شود به عبارتی با توجه به خلاء جنسی و عاطفی به وجود
آمده سایه سنگین شخص سومی به شکل مخفیانه وارد ارتباط گردد.
به
طور کلی از بین رفتن عشق و علاقه، پایبند نبودن به سنتهای اخلاقی و ضعف
اعتقادات مذهبی، عدم جذابیت همسر، سهلانگاری همسر، هوسرانی، عقدههای
جنسی، اخلاق و رفتارهای غیرقابل تحمل همسر، بیخطر شمردن خیانت،
زیادهخواهی و تنوعطلبی و انتقامجویی از دلایل اصلی خیانت و بیوفایی
همسران به یکدیگر میباشد که به ترتیب به سه شکل خیانت ذهنی، کلامی و
رفتاری تکوین پیدا میکند.
به
عبارتی شروع هر نابسامانی در ابتدا در ذهن شکل میگیرد یعنی یکی از زوجین
در تخیلاتشان به شخص دیگری میاندیشد و از آن شخص خیالی ایدهآال میسازد
که شروع خطر برای زندگی مشترک است چرا که در واقعیت بدنبال همسر مطلوب خود
میگردد و در این مرحله رابطه زناشویی با همسر به سردی میگراید.
نوع
دوم خیانت که معمولاً در ادامه خیانت ذهنی شکل میگیرد خیانت کلامی است که
مرد یا زن در این مرحله به صورت تلفنی یا اینترنتی در موقعیتهای فراهم
شده با همدیگر صحبت میکنند.
فرد
از صحبت کردن و به اشتراک گذاشتن افکار و علایق عاطفی خود با شخص دوم لذت
میبرد و کمکم به این نتیجه میرسد که اوقات فراغت خود را به جای اینکه با
همسر بگذراند، با دیگری سپری کند.
با
توجه اینکه ابزارهایی همچون چت رومهای اینترنتی ارتباط متنی، کلامی و
تصویری کم خطری را به وجود میآورد لذا کمک میکند تا نوعی ارتباط عاطفی و
جنسی مجازی در سایه یک ارتباط رسمی شکل بگیرد.
و
آخرین شکل خیانت به همسر که در این فرآیند اتفاق میافتد خیانت رفتاری است
که همسر خیانتکار عملاً در ارتباطی خارج از مدار زناشویی قرار میگیرد که
متاسفانه این موضوع در جامعه ما در حال افزایش است.
در
ریشه یابی پدیده خیانت به همسر میتوان گفت که کمبودهای زندگی زناشویی که
در چارچوب نهاد خانواده پاسخ داده نشود احتمال بروز آن را بیشتر میکند و
دو عامل مهمی که وزن بالایی در بروز خیانت به همسر دارد خلاء جنسی برای
مردان و خلاءعاطفی برای زنان است.
وقتی
زن یا شوهر احساس خلاء میکند و باور دارد که همسرش نمیتواند آن خلاء را
پر کند؛ درست در زمانی که زن و مرد از خلاء عاطفی رنج میبرند شخص ثالثی
وارد ارتباط شده و روابط نامتعارفی در تکمیل زندگی زناشویی رسمی شکل
میگیرد و در این نقطه است که کارکرد نهاد مقدس خانواده ناخواسته به بیراهه
کشیده میشود.
ارتباطاتی
این گونه با هویدا شدن خیانت از سوی یکی از زوجین به چند شکل متبلور
میگردد یا به شکل طلاق پنهان و رضایت اکراهآمیز طرفی که مورد خیانت قرار
گرفته ادامه پیدا میکند و یا اینکه به فرو پاشی ساختار خانواده به شکل
طلاق ختم میشود و خطرناکترین شکل این ارتباط موقعی است که به اشکال جنایی
خود نمایی میکند که شخص خیانتکار برای گسستن ارتباط زناشویی با همدستی
شخص ثالث به حذف فیزیکی دست میزند که موضوع ان دیگر رقابت نیست بلکه از
میان برداشتن یک انسان است که در قالب همسرکشی قابل تبیین است.
به
طور کلی روابط داد و ستد، دوستی، شغلی، و کلی تعاملات بسیار صمیمانه و غیر
رسمی با یک زن یا مرد بیگانه، گرم گرفتن یا درخواستهای غیرمتعارف از جمله
مواردی هستند که بالقوه میتواند بسترهای خیانت را فراهم کند؛ بنابراین
اگر زن و مرد شناخت کاملی از همسر خود و نیازهای او داشته باشند و در
چارچوب نهاد خانواده به آن توجه کنند از بسیاری از ارتباطات خارج از مدار
زناشویی میتوان پیشگیری کرد./رویکرد