جوک و لطیفه جدید و خنده دار خرداد 93 سری دوم

حیف نون به زنش می گه ببینم دیروز چت بود؟ زن می گه هیچی امروز چته ؟ هیچی نبینم فردا چت باشه ها !

*

*

*

پیام یه چوپان به دوست دخترش :عزیزم چشمان سیاه تومثل پشکلی درسطل شیراست.

*
*
*
یارو اومد از هواپیما پیاده بشه شلوارش از پاش افتاد دادزد :کو اون خانمه که گفت کمر بند ها رو باز کنید همینو میخواستی!

*
*
*
اﮔﻪ ﯾﻪ ﺟﺎ ﺩﻋﻮﺍﺑﺸﻪ: ﺁﻣﺮﯾﮑﺎﯾﯿﻪ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﻣﯿﮑﺸﻪ! ﺁﻟﻤﺎﻧﯿﻪ ﻓﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ ﻣﯿﺮﻩ! ﺳﻮﺋﯿﺴﯿﻪ ﺟﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺘﺸﻮﻥ! ﻋﺮﺑﻪ ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮑﻨﻪ! ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﻪ ﻓﯿﻠﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﻩ!!!! ﻭﺍﻻﺍﺍﺍﺍ

*
*
*
اصفهانیه داشت آدرس خونشون رو به دوستش می‌داد:  بعد … میای از در ورودی آپارتمان، داخل میشی میری سمت آسانسور … دکمه طبقه نهم آسانسور رو با آرنج میزنی …. وقتی اومدی بالا از آسانسور که بیای بیرون، سمت چپ خونه منه …. با آرنج در میزنی و منم در رو باز میکنم …. دوستش میگه: به نظر آسون میاد ولی چرا باید با آرنج در بزنم؟ اصفهانیه میگه: چی؟؟!! یعنی دست خالی اومدی دیدنم؟؟؟!!

*
*
*
بابات چطوری ثروتمند شده ؟ - یه روز یه سیب تو خیابون پیدا میکنه برش میداره ۲۰۰ تومن می‌فروشتش ! – خوب بعدش !؟ -بعد با اون یه ۲۰۰ تومن دو تا سیب میخره، هر کدوم رو ۴۰۰ تومن میفروشه ! – خوب بعدش !؟ . . . - بعد عموش میمیره ، بهش ارث زیادی میرسه !!!

*
*
*
روباهه اومد پای درخت گفت : سلام زاغی … زاغی با دستش پنیرو چسبید و گفت : من عمرا به تو پنیر نمیدم !! . . .  روباه گفت : یه عمره همتون اسوکل شورای تالیف کتب درسی هستین ، وگرنه تا حالا کدوم خری دیده روباه پنیر بخوره !؟

*
*
*
لاته میره قهوه خونه داد میزنه: عباس کیه؟بیاد جلو میخوام دهنشو آسفالت کنم. غضنفر میره جلو ، لاته تا میخوره میزنتش ملت میبینن لاته داره غضنفرو میترکونه میرن جلو از دست لاته بگیرنش غضنفر میگه: ولش کنید بذارید بزنه من که عباس نیستم

*
*
*
ﭘﻴﺮﺯﻥ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ: ﺣَﺠﯽ، ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﺩﻋﻮﺍوا ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ توو این ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺳﺮﯼ ﭼﯽ ﭼﯽ ﺑﻮﺩِﺱ؟؟؟ . . . ﺣَﺠﯽ: ﻫﺎﻥ سری ﭼﯽ ﭼﯽ ﺑﻮﺩﺱ؟ ﭘﻴﺮﺯﻥ: ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺱ … ﺁ ﺷﻮﻣﺎﻡ ﺑﻲ ﺷﻌﻮﺭ

*
*
*
شیوه خرید کوکا کولا در شیراز سلام کــاکو، کوکــا کولام داری؟ - ها کــاکو. کوکــام هَس . هــــــمون جُو وردار . . - کو؟ ایکه کــاکــائوئه کاکو !!! - نه کاکو، پشتِ کــاکــائوا کوکــان

*
*
*
یه سیب زمینی شوهرش میمیره  بند نمیندازه میشه کیوی!!!

*
*
*
اگه زبونم لال امریکا بخواد حمله کنه من همه فیلم خاک برسریامو میبرم نشونشون میدم میگم ببینین من از اولش هم با شما بودم از نوجوونی همه محصولات فرهنگی تونُ با دقت دنبال میکردم

*
*
*
گرگه میره دم خونه شنگول منگول در میزنه یه دفعه خرسه گریه کنون میادبیرون میگه: بابا تو مارو کشتی الان اینا ۲۰ ساله از اینجا رفتن ! بیشعور کثافت ولمون کن دیگه گرگه میگه : خیلی بیشعوری برات نذری آوردم

*
*
*
“چند مگس مگه؟” تعجب یک اصفهانی از حجم فلش مموری

*
*
*
ﻳﻪ ﺭﻭﺯ ﻳﻪ ﭼﻴﻨﻴﻪ ﻣﻴﺮﻩ ﺑﺎﻻﻱ ﻛﻮﻩ ﺩﺍﺩ ﻣﻴﺰﻧﻪ: “ﺳﺎ ﻻﻭهیو ﻻﻥ ﻫﻴﻦ ﺷﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﻴﻲ” ﻳﻬﻮ ﺍﺯ ﻛﻮﻩ ﺻﺪﺍ ﻣﻴﺎﺩ: … بیشرف ، ﺧﻴﻠﻲ ﺳﺨﺖ ﺑﻮﺩ ﻳﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﻳﮕﻪ ﺑﮕﻮ

*
*
*
حیف نون می ره تو داروخانه و می پرسه شما ”اسید استیل سالیسیلیک” دارید؟ فروشنده می گه: منظورتون آسپرینه؟ جواب می ده: آره، خودشه. اسمش همش یادم می ره!

*
*
*
گاهی یه جمله از پدر ها میتونه پسر رو به زندگی امیدوار کنه : مثلا وقتی که کنکور قبول نشدم ، پدرم خیلی آروم زد رو شونه ام و گفت : ” اشکال نداره پسرم ، بالاخره جامعه به حمال هم نیاز داره